اپیزود سی و سوم کریپتوکست – سیر تکامل اندیشههای اقتصادی قسمت هفتم
خلاصه موضوع سیر تکامل اندیشههای اقتصادی قسمت یازدهم
در اپیزود قبلی در مورد مسیر زندگی میلتون فریدمن و پل ساموئلسون صحبت کردیم؛ دو اقتصاددانی که علی رغم احترام متقابلی که برای هم قائل بودند، در دو جبههی فکری کاملا متفاوت قرار میگرفتند و در مورد حد و مرزهای دخالت دولت در اقتصاد اختلاف نظرهای زیادی داشتند.
در این اپیزود به سراغ مباحثه فکری ۱۵ ساله این دو اقتصاددان در روزنامه نیوزویک رفتیم.
فریدمن و ساموئلسون در مورد حد و اندازهی دخالت دولت در اقتصاد با هم اختلاف نظر داشتند و این اختلاف نظر بزرگترین دوئل اقتصادی معاصر را شکل داد.
فریدمن یک لیبرال قسم خورده بود و از بازار ازاد دفاع میکرد … اما ساموئلسون تفکرات کینزی داشت و معتقد بود اقتصاد نباید به حال خود رها شود بلکه دولت باید از طریق سیاستهای مالی مشکلات تورم، بیکاری و رکود را حل و فصل کند، برخلاف فریدمن که دخالت دولت در اقتصاد را کاری بیهدف و نوعی مزاحمت برای تعادل طبیعی بازار میدانست، ساموئلسون معتقد بود اقتصاد دستوری میتواند در چرخههای رکود عملکرد خیرهکنندهای داشته باشد.
ساموئلسون زندگی آکادمیک پرثمری داشت و با حضور در دانشگاه MIT، توانست این دانشگاه را به یکی از اصلیترین دپارتمان آموزش اقتصاد در جهان تبدیل کند. کتابهای اقتصادی ساموئلسون هنوز جزو پرفروشترین کتابهای دانشگاهی محسوب میشود که شهرت و البته ثروت زیادی را به سمت این اقتصاددان سرازیر کرده است!
کینز معتقد بود برای خروج اقتصاد از رکود نمیتوانیم به دست نامرئی آدام اسمیت اکتفا کنیم بلکه باید دست پرقدرتی از سمت دولت به کمک اقتصاد بیاید و چرخههای رکود و رونق را مدیریت کند.
درمان کینز برای خروج اقتصاد از رکود هم دو مورد بود: افزایش مخارج دولت و کاهش مالیات، یعنی دولت بیاد داوطلبانه در اقتصاد مداخله کند، در بخشهای مختلف مثل پروژههای عمرانی یا احداث کارخانهها و شهرکهای صنعتی سرمایهگذاری کند تا از این طریق شغل ایجاد شود. به این شکل نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده و افراد میتوانند با تکیه بر دستمزدی که میگیرند، در بازار کالا و خدمات تقاضا ایجاد کنند تا موتور اقتصاد دوباره کار کنید.